آرنیکاآرنیکا، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 8 روز سن داره

رنگین کمون زندگی ما آرنیکا

عزیزترین من در 28 ماهگی

سلام عسلکم !  یک و یک و یک آناناس     تو میوه خا پادشاست بخور اونو خوشمزست      هرطه(طور) که میل شماست   پوست تنم راه راهه         سفیده و سیاهه باید مواظب باشم            شاید گرگه در حاله (راهه)   توپ دست و پا نداره         میچرخه و راه میره  وقتی سوتش(شوتش) میکنه        از این ماها میرن (از اینجا تا ماه میرن)   این اردک نالنجی          تو آب شینا0شنا) میکنه وختی گسنه (گرسنه ) میشه     نوکش رو وا میکنه...
10 خرداد 1394

باارزشترین هدیه روز مادر وجود آرنیکا

دختر که داشته باشی انگار خودت را با دست خودت پرورش میدهی... انگار مادری را از کودکی تجربه میکنی ... دختر است، از کودکی آفریده شده برای مادری، آن هنگام که عاشقانه موهای عروسکش را شانه میزند و قربان صدقه های مادرانه اش را نثار عروسکش میکند ، لالایی برایش میخواند و به رویش میخندد ... دختر است آفریده شده تا از کودکی از عزیزانش مراقبت کند ، آن هنگام که خسته از مشغله های روزانه کنارت مینشیند و دستهایت را با دستهای کوچکش نوازش میکند ... وقتی حتی نه پدر و نه همسر دردت را نمی فهمند به چشمهایت خیره می شود و میگوید: مامان چرا خوشحال نیستی؟! دختر که داشته باشی باید غمت را پنهان کنی ، بغضت را فرو ببری و بخندی . راحت...
21 فروردين 1394

عیدت مبارک فرشته

بهار خانوم تند و تند               برف حیاطو خورده به جاش گل و شکوفه          تو باغچه مون آورده تق تق تق دوباره                  مهمون اومد برامون میان منو میبوسن                 عیدی میگیرم آخ جون سلااااااام به بهار عزیز ! سلااااااام به سال 94 ! امیدوارم امسال سالی پر از موفقیت و خوبی وخوشی باشد برای همه ، برای خودمون و خانواده هامون سال 94 از در بیاد تو و مشکلات و ناراحتیها و بیماریها از پنجره بره بیرون ... آمین این شعر خوشگلو از تو پیک شادی ویژه عیدت نوشتم که اکثر شعر...
20 فروردين 1394

2 سال و یکماهگی

سلام ستاره پرنور قلبم! شیرین زبون من شیطنتهای بیش از حد تو اجازه نمیده دیگه من زیاد بیام اینجا و برات بنویسم هر وقت میام لپتاپ بگیرم دستم هرکاری میکنی که مانع من بشی...! زیبای من این روزهای قبل از عید رو با هیاهو عید میگذرونیم روزهایی که من همیشه عاشقش بودم همش به بهانه های مختلف با هم میریم دد که بوی نوشدن رو حس کنیم ... برای اولین بار رفتیم استخر توپ اولش خیلی ترسیدی طبق معمول ولی بعدش خوشت اومد یکی از بازیهات اینه که کمدتو خالی میکنی میری توش میشینی اولین برف زمستونی روز 19 اسفند بارید ننه سرما امسال خواب مونده یکی از سرگرمیهای روزانه دردونه خانوم اینه که نی نیهاشو تو لگن ...
25 اسفند 1393

وروجک خانوم در 2 سالگی

اسفند ماه عین پنجشنبه هاست که همیشه صدبااار قشنگ تر از جمعه هاست! اصلا از همون شروعش قشنگه... از همون ابتدا اول اسفند پیش به سوی سبزه سبز کردن ، خونه تکونی و بوی تمیزی و حذف همه غبارها از زندگی ، عشق شیرینی خونگی درست کردن خرید آجیل... حس بوی بهار از پشت پنجره و بارقه ی آفتاب گرم و بیجون از لای پرده ها روی پوست سرد خونه کاشتن بنفشه های کوچک خوشبختی و پر کردن کلییییییییییی گلدون با گلهای ظریف و قشنگ بهاری ... دیدن ماهی گلی و سنبل توی هر دکه ای از خیابون پایکوبی حاجی فیروز ... شور قشنگ چهار شنبه سوری ... اسفند ینی کلی شوق و ذوق واسه رسیدن به عید نوروز...
3 اسفند 1393

تولد 2 سالگیت مبارک شیرین تر از عسل

                                                                      امروز خورشید درخشانتر است و آسمان آبی تر نسیم زندگی را به پرواز میکشد و پرنده آواز جدید می سراید امروز بهاری دیگر است  بهاری دوباره از با تو بودن در روز تولد مهربانترین در میلاد کسی که روحی تازه به من داد امروز را شادتر خواهم بود و دلم را به مهمانی آسمان خواهم برد جشنی برای میلادت برپا خ...
15 بهمن 1393

نیکای من در 23 ماهگی

سلام بهونه قشنگ من برای زندگی! دخترکم ! نازنازکم ! مهربونم ! کمتر از ده روز به تولد شیرین ترین دختر دنیا مونده و من باور ندارم که چه قدر زود دو سال گذشت . عسلک من بزرگ شده با شیرین زبونیاش دل همرو میبره . صدای خنده هاش وقتی توی خونه میپیچه دلم میخواد اون لحظه رو نگه دارم وقتی میبینم از پس خیلی از کارات خودت برمیای و به من اجازه نمیدی کمکت کنم حظ دنیا رو میبرم ..عاشق شیطنت های و شیرینی هاتم نفسم  HAPPY NEW YEAR خداروشکر با شیشه و شیر عسل خوب کنار اومدی کاش ساعت خوابت هم زودتر تنظیم بشه و منو از شب زنده داری نجات بدی  ساعت 5 6 بعازظهرا میخوابی تا 8 شب آخه این چه خواب بعدازظهری و خوب معلومه خواب شب ه...
26 دی 1393

22 ماهگی پرنده خوشبختی

تو که چشمات خیلی قشنگه رنگ چشمات خیلی عجیبه تو که این همه نگاهت واسه چشمام گرم و نجیبه می دونستی که چشات شکل یه نقاشی که تو بچگی میشه کشید می دونستی که توی چشمای تو رنگین کمونو میشه دید می دونستی که چشامی همه آرزوهامی می دونستی که همیشه تو تموم لحظه هامی می دونستی یا نه؟ می دونستی یا نه؟ سلام به خورشید خانوم خودم ..ماهک من روزبروز با شیرین زبونیهات ما رو ذوق زده تر میکنی دیگه میتونی جمله های 3 کلمه ای رو به راحتی بگی ولی هنوز اکثر جمله هات فعل نداره ... همش دوست داری بشینی جلوی تلویزیون و پلنگ ببینی (همون پلنگ صورتی ) دیگه کمتر از قبل میتونیم بیرون بریم بخاطر...
29 آذر 1393

آرنیکا و 21 ماهگی

دنیای شیرین من چقدر لذت بخشه وقتی می بینم داری کم کم بزرگ میشی ... با همه شیرینیها و دلبریهایت ... دیشب به بابا گفتم چقدر سال دوم زودتر از سال اول داره میگذره  تفریحات این روزهای نیکا خانوم اینه که صبح که از خواب بلند میشه سریع میره سراغ جیندیل یه سیدی برات خریدم به اسم جینگیلی و فینگیلی بین این همه سیدی که داری فقط همینو دوست داری البته سیدی رنگین کمان هم تفننی نگاه میکنی ولی عاشق جینگیلی هستی... بعد از اون طبق معمول برای غذاخوردن باید بریم توی حموم جای نهارخوری برای شما عوض شده تازه اونم همراه با قصه شنگول و منگول به صورت هیجانی تو حموم مشغول آب بازی میشی هرچیم اسباب بازی دوست داشته باشی با خودت میبری تو آب (واقعا تو این ش...
13 آبان 1393