نامه ای برای خورشیدکم!

آرنیکای زیبای من!خورشیدکم!امروز درست دو هفته مانده به تولدت باورم نمیشه که یک سال گذشت انگار همین دیروز بود که من صدف تو بودم و تو مروارید من ... انگار همین دیروز بود که مرواریدم رو به دریای پرتلاطم این دنیا سپردم تا جایی بیرون از من نفس بکشه و بیرون من بباله.

آرامش من! یک ساله که هر طلوع چشمای زیبای تو به روی من باز میشه و یک ساله تو تموم لحظه های من و بابامهدی شدی ... آرنیکا مامانم کاش می تونستم تمام اون چیزی که میخوام رو به زبون بیارم فقط همینو بگم وقتی برای اولین بار دیدمت بهترین لحظه زندگیم رقم خورد حتی اینو توی فیلمی که همون موقع داشتن ازم میگرفتن هم گفتم... یادش بخیر روزای اولی که به دنیا اومدی حتی توان شیر خوردن هم نداشتی چه قدر برای اینکه بتونم از شیره وجودم بهت بدم و شیر مصنوعی نخوری به خدا التماس کردم از خدای بزرگ ممنونم که از دریای بیکران لطفش هیچ وقت مارو بینصیب نمیگذاره ... خدایا شکرت فقط خودت میدونی که چه قدر سخت و چه قدر شیرین اون روزها رو گذروندم.

میوه دلم! ماهکم! روزهایی که میگذرند هرگز برنمیگردند و روزهایی که میآیند من امروز برای آمدنشان لحظه شماری می کنم .مامانم دوستت دارم ... دوستت دارم بخاطر تمام زیباییهایی که از این دنیا ،از لذت مادر شدن نشونم دادی..تورو دست دارم به خاطر تمام لبخندهایی که به لبانم آوردی .. تورو دوست دارم به خاطر تمام لحظه های تکرار نشدنی زندگیم که تو باعثش بودی .. حتی تو رو دوست دارم به خاطر تمام سختی هایی که به من فهماندی مادر شدن راهیست بس عجیب و پر پیچ وتاب

آرنیکای من نمیدونم توی این یک سال از مامان راضی بودی ؟نمیدونم تونستم اون چیزی که میخواستم برات انجام بدم به نحو احسن بودم؟اگر بدونی چه آرزوهای بزرگی برات دارم نازنینم .امیدوارم سالهای زندگیت شاهد موفقیتهای بزرگ تو باشه... همیشه بدون عاشقتم مامانی ... همیشه معصوم بمون و معصومیت وجودت رو با هیچ چیز عوض نکن.

من هر روز از وجود تو انرژی تازه ای میگیرم .. هرروز که تو کار تازه و جدید انجام میدی با تمام وجود انرژی مثبت میگیرم(تو پست بعدی میگم کارای جدیدت چیه) 

آرنیکا دخترم بخاطر همه لحظاتی که وجودم رو از نابترین حس دنیا یعنی عشق به خودت پر کردی ممنونم...