دختر که داشته باشی
دختر که داشته باشی
با خود تصور می کنی
پیچ و تاب شانه را در نرمی موهای طلاییش
وقتی کمی بلندتر شوند
وکیف عالم را میبری
از انعکاس خرگوشی بستنشان
دختر که داشته باشی
خیال می کشاندت به بعداز ظهر گرم روز تابستانی
که گوشواره های میوه ای از گیلاس های به هم چسبیده
به گوش انداخته اید
همان هایی که هر که بیاوزیدشان از شادی لبریز می شود
و خنده ی از ته دل امانش را می برد
دختر که داشته باشی انتظار روزی را می کشی
که با هم بنشینید در حیاط خونه مادربزرگ
و گل های یاس و سفید به رشته در آمده
گرانبهاترین گردن آویز دنیا شود
که بیندازیش به گردن دخترت
دختر که داشته باشی
گاهی دلت می لرزد از فکر اینکه
روزی بر شانه مرد دیگر
غیر از پدرش
تکیه زند
دختر که داشته باشی
خیال بوی خوش بیسکوییت های با هم قالب زده
دلتنگت می کند به آمدن آینده
به رونق آینده آشپزخانه
دختر که داشته باشی
انتظار شیرین زبانی اش را می کشی
و پر حرفی اش
دختر که داشته باشی
مادرتر می شوی
دختر که داشته باشی
خوشبخت تر ...