آرنیکاآرنیکا، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 25 روز سن داره

رنگین کمون زندگی ما آرنیکا

روزهای گرم تابستونی ما

1393/4/19 14:33
نویسنده : مامان هانیه
953 بازدید
اشتراک گذاری

کوچولوی مامان خیلی وقته که نشد بیام برات بنویسم برای همین هم عکسای این 3 ماه رو باید باهم اینجا بگذارم . از کارهای این روزهای خانمی بگم دایره لغات شما کلیییی گسترده شده : مامان - بابا - باباجی - مامان لیلیلی (مامان الی )- هدی-آله له (خاله)- عمه - عم (عمو) - آب - مایی ( مائده) - تاب - در - باذ (بادکنک)- جیجی (چایی)-جیجی (جوجو)- آبووو (هاپو - پیشی-گرگ)خندونکقه قهه و کلی کلمات دیگه که الان خاطرم نیست.بازی  این روزهای شیطونک من اینه که من مشغول هر کاری هستم شما هم باید همون کارو انجام بدی  حالا هر کاری ظرف شستن غذا درست کردن لباس پهن کردن روی بند لباس جمع کردن جارو کشیدن مخصوصا آرایش کردن خدا نکنه رژ ببینی حتما باید قرتی خانوم هم بزنه همه رژهای منو از بین بردی ... یکی از کارهایی که خیلی دوست داری اینه که بری سر کشوهات و لباساتو تند تند روی هم بپوشی مخصوصا لباسهایی که تا حالا نپوشیدی و برات تازگی داره جورابا و کفشاتو از تو کمدت میاری و پات میکنی خلاصه اینکه خونه ما هیچ وقت به لطف شما نظم نداره و همیشه به هم ریختس ... یکی از مهمترین سرگرمیهای این روزای دخملی بازی با گوشی منه کلا دیگه من یادم رفته که این گوشی مال منه  اجازه ندارم بهش دست بزنم همش دست شماس و داری قصه بز بز قندی و حسنی ر و فیلمهای ی که از خودت گرفتم رو میبینی یا داری با pou بازی میکنی دیروز اومدم  دیدم بیچاره رو از 57 سال کردیش 1 ساله در عجبم که این چیزارو از کجا بلدی کارهایی که من اصلا بلد نیستم رو همرو کشف کردی 

عشق کوچولوی مامان این ماه همگی رفتیم شمال خیلی خوش گذشت و طبق معمول وقتی میریم سفر دردونه مامان بدغذاتر از قبل میشه و خیلی بدقلقی میکنی ... این هفته واکسن 18 ماهگی رو هم زدیم وخداروشکر خیلی سخت نبود و فقط روز اول پات خیلی درد میکرد و به سختی میتونستی راه بری و یک کوچولو تب کردی ولی روزهای دیگه مشکلی نداشتی.

انقدر که بی اشتهایی و سخت غذا میخوری دکترت اجازه داده شهریور ماه از شی بگیرمت نمیدونم چه جوری می تونی با این قضیه کنار بیای چون وابستگی شدیدی داری و نمیتونی به تنهایی بخوابی حتی یکبار هم نشده که روی پام بتونی بخوابی واقعا نمیدونم میتونیم از پس این مرحله بربیایم یا نه چون خودم هم دلم میسوزه و نمیدونم چه جوری باید بهت نه بگم متاسفانه در این مورد خیلی ضعیفم همش خودمو قانع می کنم که این به صلاح هردوی ماس

 

 

جای همیشگی آرنیکا خونه مامان الی

جورد و طبیعت زیبایش

بازی مورد علاقه آرنیکا

 

خاله هدیه و آرنیکا البته به قول نیکا ادی

 

اینجا بعد از مدتها خانم یک کاسه آش خورده کلی خوشحاله

 

آرنیکا با تم بابا مهدی

اگه این آب بازی هم نبود من چه جوری باید به نازدونه خانوم غذا میدادم

 

هروقت میگم آرنیکا بخند اینجوری میخندی

 

پسندها (1)

نظرات (0)