قدمهایت استوار نازنینم
عشق کوچک من! بالاخره مامان شاهد قدمهای مستقل تو شد هورااااااااااااااااا
عزیز دل مامان! نور چشمم! آرنیکای من! بالاخره روز 93/1/29 روز تولد حوریه جونی درست زمانیکه 1 سال و 2 ماه و 24 روزه بودی تونستی با پاهای کوچولوت اولین قدمهای لرزان و سست رو به تنهایی برداری مبارکت باشه رنگین کمون زندگی ما.. مامانی نمی دونی چه قدر منتظر دیدن همچین لحظه ای بودم
یادش بخیر وقتی 5 ماهه بودی دوست داشتی بشینی و نمی تونستی باید دورتا دورت رو بالشت میذاشتیم تا بتونی چند دقیقه بشینی ولی حالا میبینم دخترم داره بزرگ میشه و خودش میتونه قدم برداره ممنونم خدای من که میتونم شاهد بزرگ شدن دخترم باشم ... قدمهایت استوار خورشیدکم و راه زندگیت همیشه هموار دوستت دارم همیشگی ترینم!
اینم کار مورد علاقه آرنیکا
اینم عکس صبحونه خوردن آرنیکا که با غذا نخوردناش کلی منو اذیت میکنههههههههههه کلا با غذا قهر کردی هرچی برات غذاهای متنوع درست می کنم تو لب نمیزنی مخصوصا صبحونه فقط تخم مرغ آبپز دوست داری با آب پرتقال
این گوله های خوشگلو ببینننن خامه و خرما و مغز گردو و پستس ولی تو تو دهنتم نکردی فقط چندتا اسمارتیز روشو خوردی همین
جدیدا هم که دیگه زیرپوش تنت نمی کنم شکمتو کشف کردی همش دوست داری نشونش بدی و تق تق بزنی روش